سریال «پایتخت» برآیند خلقیات برخی گروههای جامعه ایرانی است
واژه روز - حسین برزگر ولیکچالی / دکترای جامعه شناسی: سریال «پایتخت» که از سال1390 با درون مایه طنز قندتلخ به مخاطبین عرضه شد همواره منتقدان و موافقان زیادی داشت و پس از هر بار پخش دیدگاه های مختلفی درباره آن منتشر شد. عدهای آن را هجوم به فرهنگ ایرانی و جماعتی آن را حمله و به سخره گرفتن فرهنگ مازندرانی و زبان تبری دانستهاند. در حالیکه این سریال میکوشد بخشی از ابتلائات جامعه ایرانی را به صفات خوب و بد بازنمایی کند. این مجموعه تلویزیونی در واقع کند و کاوی درباره خصوصیات اخلاقی ایرانی و ایرانیان است. هرچند مدرنیته به ایران آمد و جامعه ایرانی از نمادهای آن و ابزار و وسایل زندگی از قیبل ماشین، موبایل، ماهواره، تلویزیون، مسکن، پوشاک و خوراک جدید و برخی از خدمات و کالاهای وارداتی استفاده میکند، اما کماکان در کشاکش بین سنت و مدرنیته قرار دارد.
این مجموعه تلویزیونی نشان میدهد که بخشی از جامعه ایرانی به دلیل خلقیات رفتاری و نگرشهایش به زندگی، سبک متفاوت اما متناقضی را در مواجهه با خواستهها و آمال خود برگزیده است و برای رسیدن به هدف مقبول از روش نامشروع و ابزار و وسایل انحرافی استفاده میکند.
معتقدم که این سریال محصول «تهاجم فرهنگی» نیست، بلکه نمایانگر و نشاندهنده بخشی از خلقیات ما ایرانیان است. ایرانیانی که در قالب مذاهب، نژادها، رنگها، تیرهها و اقوام مختلف به درازای تاریخ در کنار هم زندگی میکنند و مناسبات و مراوداتی در حوزههای سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد دارند.
بیگمان یک نفر ایرانی امروز از بسیاری جهات و به ویژه از لحاظ خلقیات تفاوتهای زیادی با ایرانی دیروز و پریروز ندارد. هرچند در ساختمانهای مجلل و ماشینهای مجهز یا حتی با آدمهای خاص و متمول و قدرتمدار متنفذ نشست و برخاست کند.
در این سریال برخی از صفات حمیده و پسندیده ایرانیان از جمله هوشمندی، خونگرمی، عطوفت و خوشصحبتی و احترام به بزرگترها و کوشش و تلاش برای کار کردن هم به تصویر کشیده شده است. اما در کنار آن برخی از صفات بد و رذیله بین برخی از ایرانیان از جمله دروغگویی، خودپسندی، تقلب، حرص، تملق، نفاق و دورویی، لافزنی و خودخواهی و سودجویی به قاب تصویر رفته است که البته در توصیف بخشی از جامعه و خانواده ایرانی صفت دروغگویی و دورویی در این سریال بیشتر نمود دارد. یعنی در «پایتخت6» میبینیم که بین خلقیات خانواده گسترده معمولی، صفات بد بر صفات خوب میچربد. با این وجود «هما سعادت» میکوشد که خوب و متمایز بودن را حفظ کند.
«نقی معمولی» از فضای سیاستزده جامعه ایرانی و اتصال به یک نماینده مجلس میخواهد سریع به قلههای ترقی برسد. اما او خودِ خودش است و دیگریِ تعمیم یافته نیست. به هر حال خوبیها، بدیها، زشتیها و زیباییهایی در این سریال وجود دارد. تا جایی که برخی منتقدان نمایش برخی حرکات و سکنات و دیالوگها را بدآموزی دانستهاند و خواستار در نظر گرفتن محدودیت سنی برای نمایش آن شدهاند. این گروه معتقدند که در «پایتخت 6» از خط قرمزها عبور شده و سریال باورهای عرفی و سنتی مردم را به سخره گرفته است. یا این که مرزبندیها و تقسیمبندیها رعایت نشده است. اما به باور من اینها ممکن است بخشی از عوارض سریال باشد که در نهایت برخی واقعیت تلخ در جامعه ایرانی را نشان میداد.
آمار مراجعین به مراکز روانشناختی و کلینیکهای اجتماعی حکایت از رشد این آسیبها نزد برخی از خانوادههای ایرانی دارد.
اگر از منظر جامعهشناختی بخواهیم به شخصیتهای سریال نگاه کنیم، معتقدم در این سریال از همه بیشتر «فهیمه» (نسرین نصرتی) درخشید. زنی که با خاستگاه زن روستایی به دنبال خواستههای یک زن مدرن شهرنشین میرود و واکنشهای او به ناکامیها و تلخیهای زندگی جالب توجه است. او همواره خود را موجودی بیپناه و ضعیف و درمانده میداند.
در سریال خلقیات برخی از جامعه ایرانی که در خانواده نقی معمولی تبلور یافته نسبت به زمان و مکان متفاوت و تغییرپذیر است. صفات خوبی هم در این بین دیده میشود. «هما سعادت» زنی با استعداد، مجلسآرا و مدیر است که که میتواند بر بحرانها غلبه و آنها را مدیریت کند.
در خصلت جامعه ایرانی به طور عام و خانواده ایرانی به طور خاص از لحاظ عرف و شرع سخن گفتن از چیزی که عمل قبیح و غیرمجاز محسوب شود مجاز نیست و در نظر آنها هیچ چیز شرمانگیزتر از دروغ گفتن نیست. اما سبک زندگی و شرایط حاکم بر زندگی خانوارها و برخی از مشکلات و نارساییها و تنگناها سبب شده که این خانواده از دروغ و ریا و اعمال بزهکارانه هم برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.
همچنان در این سریال برخی هنجارگریزیها در نزد برخی کاراکترها با مقاومت پذیرفته میشود یا مخالفت جدی صورت میگیرد. درجامعه حقیقتجو و نیکخواه، دروغ و ریا به غایت زشت و مکروه است و برای این زشتی علتی که بیان میکنند، گریزِ ناگزیر است. نزد بخشهایی از جامعه ایرانی غم و شادی و حرمان بوده و پارهای از جنبههای اخلاقی جامعه ایران و به ویژه این بیاعتنایی کامل آنها به راستگویی و حقیقت گویی در سریال تبلور مییابد. به همین دلیل معتقدم که میتوان سریال «پایتخت 6» را نماد و برآیند خلقیات برخی از گروههای جامعه ایرانی دانست.