خورشید همچنان از شرق میدرخشد
واژه روز - علی احسانی: بشر از زمانی که بر کره خاکی گام نهاد با آیین و ماسک مختلف در مسیر تسکین آلام و بروز شادیها روح و جسم خود را صیقل داد. بیشک تئاتر بومی با تأسی از رفتارها و سنن هر جغرافیا به نشانه هویتی هر مللی بدل شده و در گذر زمان این رفتارها با تغییر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی به پوستاندازی و نوگرایی به سوی کمال و بلوغ پیش رفتهاند.
انتشارات نمایش مجموعهای را در اواخر دهه 60 و ابتدای دهه 70 با عنوان «تاریخ نمایش جهان» در 10 کتاب مختلف به تناوب منتشر کرد. در این گفتار نیم نگاهی به کتاب دوم این مجموعه تحت عنوان «تئاتر در مشرق زمین» انداختهایم که خوانش آن برای دانشجویان رشته نمایش و اهالی تئاتر استان در این روزگار کرونایی خالی از لطف نیست.
فشفشههایی از باورهای رنگارنگ
بیشک تأثیر قدرت فرهنگی مشرق زمین در برابر مناسک و آیینهای نیمه غربی کره خاکی در این حضور چند هزار ساله موجود دو پا بر کسی پوشیده نیست. در بخش نخست کتاب «تئاتر در مشرق زمین» ماهیائو تسیون، تئاتر چین را رصد کرده است. کشوری افسانهای با آیین و مناسکهای منحصربهفرد که دامنه تأثیر آن را در کشورهای همجوار نیز میتوان دید. این پژوهشگر در مقدمه مقاله خود نوشته است: «در کشور چین، رقص و آواز همانند بسیاری از کشورهای دیگر از زمانهای بسیار کهن متداول بوده و ریشههای بسیاری از هنرهای نمایشی به شمار میآیند. در تئاتر سنتی چین دو درونمایه اصلی به چشم میخورد که یکی رابطه تنگاتنگ با متون مکتوب ادبی دارد و دیگری به شیوه عامیانه است که آفرینشگران آن ناشناختهاند. رقص به ویژه نقش برجستهای در تئاتر چین ایفا میکند. این هنر با اجرایی قراردادی و بسیار پیراسته، احساسات اشخاص نمایشی را با نوعی مبالغه روانشناختی به نمایش در میآورد، به گونهای که هر حالت و حرکت مفهومی ویژه دارد.»
پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال 1949، دولت مرکزی به احیای تئاتر سنتی مشغول شد. سال 1954 آکادمی تئاتر چین در پکن و در 1955 مدرسه تئاتر پکن فعالیتهای خود را آغاز کردند. ماهیائو تسیون در بخش پایانی پژوهش خود یادآور شده است: «تئاتر در چین، چه در گذشته و چه در امروز از اهمیت فوقالعادهای در زندگی مردم برخوردار بوده است. این هنر تنها وسیله تفریح و سرگرمی نبوده است. در طی قرون، تئاتر آموزگار، تسلیبخش و سخنگوی تودههای عظیم ستمدیده بوده است. در زمان ما نیز این ویژگی خود را همچنان حفظ کرده است. هنر تئاتر اینک در اوج ترقی است. عامه مردم روزبهروز علاقه بیشتری نسبت بدان ابراز میدارند.»
رعدی در دور دست
جماعت هندی نسبت به هنرهای نمایشی تعلق خاطر خاصی از گذشتههای دور داشتهاند. «ژانین اوبوایه» در بخش دوم کتاب که به تئاتر در هندوستان اختصاص دارد در معرفی هنر نمایش این دیار گفته است: «در هندوستان هنر نمایش خصلت دوگانهای دارد: مذهبی و الحادی. تمایز میان این دو نیز همیشه آسان نیست، زیرا زندگی مردمان هند بهطور کلی بر مبنای آداب و رسوم آیینی، اعتقادات مذهبی و دادههای سنتی پایهریزی شده است. بیشتر اطلاعاتی که از گذشتههای دور بهجا ماندهاند دارای محتوای مذهبی هستند که این خود بهطور طبیعی چنین برداشتی را تقویت میکند. به این دلیل است که بیشتر فعالیتهای نمایشی، که تئاتر نمونه بارز آن است، حتی در اعصار متأخر، وابستگیهایی با الوهیت دارند.»
گونهای از نمایش بومی در جنوب غربی هندوستان مرسوم است که «کاتاکالی» نام دارد. «ژانین اوبوایه» در صفحه 70 کتاب درباره این گونه نمایشی میگوید: «کاتاکالی، پانتومیمی است با منشأ آیینی که سنتهای مذهبی میسترها را سنتهای رقص کلاسیک و روایات محلی در هم آمیخته است. برنامههای نمایشی آن شامل نمایشنامههای زیادی است که اکثر نویسندگان آن شاهان کرالا هستند که در قرون 18 و 19 میزیستهاند. مضامین این نمایشها از اساطیر برهمایی گرفته شده که به زبان سانسکریت اجرا و به زبان عامیانه (مالایام) تفسیر میشوند. عمل نمایشی با رقص ارائه میشود و دو آوازهخوان و یک ارکستر مخصوص متشکل از سازهای ضربی (دهل، گونگ و سنج) آنرا همراهی میکنند.»
ابتکارات عامیانه
در حوزه جنوب شرقی آسیا نیز با آیین و مناسکی مواجه میشویم که متأثر از فرهنگ هندی است. «سولانژ به رنار-تیری» در باب این موضوع نوشته است: «اکثر افسانههایی که ریشه در هنر رقص دارند، یا بیشتر مجسمههای رقص، در این منطقه از دنیا، بازتاب سنتهای هندی هستند که گهگاه با افسانههای محلی نیز در آمیختهاند که آثار متعدد آن در رقصهای پر شور ابتدایی و حتی توتمی دیده میشود. چنین سنتی در دو جهت میتوانسته سیر کند: یا این که در خود محدود شود و تنها به صورت تخصصی و نمایشهای رسمی در انحصار فرمانروایان محلی درآید که دوست دارند حکومت خود را با تمام شکوه و عظمت یک تمدن وارداتی مزین کنند. یا این که منشعب و پراکنده شود و در جشنهای مختلف رسوخ کند. به گونهای که تمامی جلوههای رقص و آواز در کوچکترین دهکدهها راه پیدا کند.»
سنت نمایشی بیرمانی که در منطقه جنوب شرقی آسیا رواج دارد از منابع هندی برخوردار است و شباهتهایی با سنت نمایشی کشورهای همجوار چون کامبوج و تایلند دارد. «سولانژ به رنار-تیری» در ادامه گوشزد میکند: «بررسی جنبههای مختلف تئاتر بیرمانی همان خطوط قابل توجه همیشگی را نمایان میسازد: پانتومیمهایی بر اساس روایت حماسهها به صورت دکلمه یا غنی، گهگاه همراه با رقصهای ماسکدار، درامهای تاریخی و مذهبی، بدیههسازیهای عامیانه حاوی آوازهای دو صدایی و متناوب، تئاتر ملهم از فولکلور و کمدیهای اخلاق و آداب با گرایش قوی به تهذیب اخلاق.»
ساموراییها همچنان میتازند...
گستردگی گونههای نمایشی در ژاپن چنان زیاد است که شمارش، طبقهبندی و توصیف شکلهای گوناگون هنر نمایش امری خطیر و عظیم به شمار میآید. «رنه سیهفر» پژوهشگر در صفحه 144 کتاب نوشته است: «هنرهای نمایشی، با مشاهده در دورنمای تاریخی خود در ژاپن، کلاً از همان قوانینی تبعیت کردهاند که رشد آنها را در همه تمدنهای بزرگ تأمین و تثبیت کردهاند. با این حال اصالت و بداعت در این کشور در این است که در عین بهرهگیری مداوم از راههای جدید، هر گونه نمایشی بلوغ یافته را در یک سنت قوی و مستمر جا داده و حراست کرده است. در حالی که شکلهای نمایشی ناتمام یا عقیم مانده غالباً در سنتهای محلی یا عامیانه باقی ماندهاند. جشنهای مذهبی یا غیر مذهبی به همین ترتیب در رقصها، پانتومیمها و در قالب تئاترهای ابتدایی تا عصر ما به حیات خود ادامه دادهاند و اینها گواهان زندهای هستند که اسناد مکتوب را مصور میکنند.»
«کابوکی» نمایش شاخص و شناخته شده ژاپنیها در محافل جهانی بوده و هست. اما این گونه نمایشی در گذر زمان دستخوش تغییرات و فراز و نشیبهایی شد. «رنه سیهفر» در بخشی از مقاله خود درباره کابوکی به نکات مهمی اشاره میکند: «در سال 1868، زیر فشار عوامل پر تحرک کشور و نگران از سایه تهدیدهایی که امپریالیست توسعهطلب غرب به روی آسیا افکنده بود، ژاپن رژیم سیاسی خود را تغییر داد و درهای خود را به روی تکنیک غرب گشود. در این هنگام، کابوکی تنها گونه دراماتیک واقعاً زنده بود، ولی همچنان هنر مردمی و عامهپسند باقی مانده بود که هم سنتگرایان از آن منزجر بودند و هم نوآوران طردش میکردند.
گروه اول تئاتر نو NO را به آن ترجیح میدادند که در انحصار معابد کوچک درآمده و در هالهای از فلسفه باطنیِ احاطه شده بود که قطعاً مایه شگفتی بنیانگذاران آن در قرن 14 میشد. گروه دوم آن را به همراه همه کهنگیها و فرسودگیهایی که قصد داشتند کشور از شر آنها خلاص کنند محکوم میکردند؛ زیرا فرهنگ کلاسیک را مسئول انحطاط سیاسی و اقتصادی دولت میدانستند.»
سایههایی بر فراز ابرها
چاپ نخست کتاب «تئاتر در مشرق زمین» از مجموعه تاریخ نمایش در جهان (دایرةالمعارف پلئیاد) توسط انتشارات نمایش پاییز 1371 در پیشخوان کتابفروشیهایهای مقابل دانشگاه تهران رویت شد. این کتاب در 8 بخش تئاتر در چین، هندوستان، ویتنام، اندونزی، ژاپن، کره، کشورهای جنوب شرقی آسیا زیر ذرهبین برده است. در بخش پایانی کتاب نظری کوتاه نیز بر تئاتر در کشورهای اسلامی ضمیمه مقالات شده است. نویسندگان مقالات این کتاب 245 صفحهای ماهیائو تسیون، ژانین اوبوایه، سولانژ به رنار تییری، تران وان خه، ژان کویزینیه، رنه سیهفر، لی اوگ و رشید بن شنسب هستند.
آزاده مستعان برگردان کتاب «تئاتر در مشرق زمین» را انجام داده و ویرایش کتاب حاصل تلاش ایرج مستعان است. مبلغ 1800 ریالی که 2 دهه پیش بر پشت جلد کتاب حک شده بود، ارزش مادی آن را به دوستداران تاریخ نمایش گوشزد میکرد.
مطالب مرتبط:
- کملطفی گردشگری مازندران به غار تاریخی اسپهبد خورشید سوادکوه
- همچنان 200 طرح نیمه تمام گردشگری در غرب استان مازندران وجود دارد
- حکم قضایی تخریب برای سازههایی که همچنان در سواحل دریای مازندران پابرجا اند
- ابوالحسن خوشرو، خواننده ای که همچنان جایگاه ویژهای در دل مردم دارد
- جشنواره سراسری تئاتر بومی «تیرنگ» دستخوش تغییرات اجباری کرونا