موسیقی و اخلاط ما
به گزارش واژه روز، زرتشت چهار عنصر «آب، خاک، آتش و هوا» را گرامی داشته و این چهار عنصر رااساس نهاد جهان و انسان دانسته است. احتمالا دیگران با الهام از این افکار نظریه چهار مزاج انسانی را در علوم انسانی بنا نهادند. فلاسفهای چون امپدوکلین، دنیا را متشکل از چهار عنصر «آب، خاک، آتش و هوا» می پنداشتند و بقراط نظریه چهار خلط بدن (صفرا، بلغم، خون، سودا) و مزاجهای مترادف با آنها (صفراوی، بلغمی، دموی و سودایی) را حدود دو هزار سال پیش تشریح کرد. نظریه چهار مزاج یونانیها همچنین پایهی علوم شخصیت شناسی از دوران باستان تا دو قرن پیش بوده است.
این نظریهها موجب شد که تئوریسینهای موسیقی نیز چهار حالت «باس، تنور، آلتو و سوپرانو» را با عناصر کیهانی نظریهی امپدوکلین تطبیق دهند و همچنین صاحب نظران چهار مقام رایج موسیقی رنسانس(میکسولیدن، دورین، لیدین و فریکین) را به طبایع مترادف خود مربوط بدانند.
بحث رابطهی موسیقی و مزاجها را با توصیفهای گوناگون در متون و کتب موسیقدانان قدیمی ایرانی نیز میبینیم که مثلا کیکاووس بن قابوس بن وشمگیر در این زمینه توصیههایی به فرزند خود دارد و در زیر نیز به چند مثال از این مقوله در کتب قدما برای علاقمندان اکتفا میکنیم:
رسائل اخوان الصفا(دایره المعارفی نگاشته شده احتمالاً در حدود نیمهٔ دوم سدهٔ دهم میلادی یا قرن چهارم هجری): «..و آواز تیز، گرم و خشک بود و مزاج را گرم کند و خلطهای غلیظ را لطیف کند و آواز غلیظ، سرد و تر بود و مزاج را سرد کند...»
در بخش مجمل الحکمه(خلاصه و ترجمهای از رسائل اخوان الصفا): «پس بداند که زیر بر طبع صفراست و دوتا بر طبع خون و سه تا بر طبع بلغم و بم بر طبع سودا. پس هر که را خون غالب باشد، بباید دید که ضد خون چیست و آن سوداست. پیش وی همه بم باید زد...»
کتاب بهجت الروح(نوشتهی عبدالمومن بن صفیالدین گرگانی مربوط به سدههای دهم و یازدهم هجری قمری(: «اگر مردم مجلس مرطوب و سفیدپوست باشند باید که نغمات بم بنوازد چون عراق و راست و مخالف و نهفت و لازمیات این پرده بنوازد، آهسته چون به گوش این طایفه آید بنا بر تری که در دماغ ایان است موجب سرور و بهجت این طایفه گردیده از عیش بهره مند گردند..»
رسالهی کنزالتحف(سده هشتم هجری): «بعضی از الحان محننه آنست که هر سحرگاه در بیمارستانها ادا باید کرد بر بالین رنجوران چرا که نغمه وتر زیر مثمر صفر است در مزاج ایشان و این وتر را مماثل رکن آتش مینهند و نغمهی بم مهّی سوداست در مزاج و این وتر را مماثل رکن خاک مینهند..»
فرصت شیرازی در کتاب بحور الالحان: «بدان که طبایع اتراک و سیاه جلدان و سکان جبال نغمه عشاق و بوسلیک و نواست، و سفیدپوست را سماع در بم نکوست چون مخالفک و مانند آن، و هر که سرخ روی و سرخ موی باشد یا ازرق چشم او را سماع مخالف و راست باید کرد..»
گردآورنده: مجتبی دهدار