رمان نوجوان جدا از رمان بزرگسال نیست
واژه روز-رحیم رستمی: منادی در عرصه سینما نیز نویسنده ای فعال است. از این نویسنده مازندرانی تا کنون رمانهای کره طلایی، از پس آبی زلال، سوزه سوزه و مجموعه داستانهای «آبکَن» و «شهربانو طلا» منتشره شده است. ساخت چند فیلم هم در کارنامه هنری این نویسنده اهل بابل دیده میشود. فیلم کوتاه «شوپه» اثر منادی به جشنواره کلرمونفران فرانسه راه یافته بود. 8 فیلم کوتاه دیگر هم و فیلمنامههایی برای سینما و سریال نیز در کارنامه او ثبت شده است. اما بیشتر خود را نویسنده داستان کوتاه میداند.
«بازگردانده شده» عنوان جدیدترین رمان «انوشه منادی» نویسنده مازندرانی است. این رمان در پروژه رمانی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حدود اوایل دهه 90 نوشته شد. حدود 200 رمان مربوط به کودک و نوجوان در این پروژه نوشته شد که «بازگردانده شده» یکی از این کارهاست. با منادی که از سال گذشته نشستهای هفتگی داستان خوانی تجربی را در بابل برگزار میکند، درباره معیارهای رماننویسی و داستاننویسی برا رده سنی نوجوان به گفتوگو نشستیم:
ابتدای کتاب «بازگردانده شده» این اثر را به استاد «منوچهر وجدی» تقدیم کردید و از ایشان نوشتید کسی که به بچههای بازیگوش هنر و آدم بودن را میآموخت. کمی از ایشان بگویید.
بله. آقای وجدی در موسیقی و تئاتر استاد من بودند. حدود اوایل دهه 50 شاگرد ایشان بودم که 14 سالم بود.کارهای 3 کتابخانه آمل، بابل و قائمشهر را در آن دوره رسیدگی میکردند. از تمام شاگردان ایشان تقریبا تعداد زیادی اهل قلم و موسیقی و هنر هستند.
اگر بخواهیم درباره کتاب «بازگردانده شده» از بخشی صحبت کنیم که برای شما جالب است و هر وقت به آن فکر میکنید میبینید ستون این اثر است به کدام بخش اشاره میکنید؟
چون رمان است برای خود من پر از لحظات و صحنههای جذاب است. در ذهن من صحنههای زیادی وجود دارد. اما ترجیح میدهم از آغاز کار بگویم. آنجا که نوشته شده است: «از بس به پیچ جاده خاکی زل زده بودم، تخم چشمم میسوخت. جلویمان پیچ و تپه و تک و توک خانه و جالیز و زمینهای خالی کنار شهر بانه دیده میشد. و جلوتر پاسگاه بود. نباید جلوتر میرفتیم. نباید دیده میشدیم. نباید جیکمان در میآمد. دل تو دلم نبود. 10 صبح رسیده بودیم. پا به پا میکردیم تا طاهر دلال بیاید...»
ژیار، پشکات و بروژ سه شخصیت اصلی داستان هستند و داستان در کردستان عراق میگذرد.
احاطه شما بر موقعیت جغرافیایی از کجا آمد؟ پژوهش در کار نوشتن رمان چقدر اثرگذار است؟
نکته مهمی است. رمان در فضایی که اتفاق میافتد، -فضا به معنی مکان- باید مستندات درست داشته باشد. چون جغرافیا در حوزه داستان قرار نمیگیرد که هر کاری بخواهیم بکنیم. باید جغرافیای آشنایی را بسازید. حالا اینجا به طور دقیق فلان رشته کوه کردستان عراق نیست. اما یک بخشی از کردستان عراق است که به کردستان ایران ارتباط دارد. این بچهها در اصل کولبر هستند. در دوره جنگ از ایران برای اهالی روستای خودشان نفت و آرد میبردند. مردهای روستا را صدام به زور به جنگ برده بود و امور خانوادهها به دوش این جوانها افتاد.
این اثر شما رمان نوجوان است. ویژگیهای رمان نوجوان به ویژه نوجوان در دوره معاصر چیست که شما رعایت کرده باشید؟
من خیلی به تفکیک رمان نوجوان و بزرگسال معتقد نیستم. به نظرم نوشتن رمان با عنوان رمان نوجوان باید به همان اندازه جدی و استوار باشد که اثری برای بزرگسال جدی است. از اساس با گرایش نصیحتگرایانه، آموزش دادن و پند و اندرز دادن در حوزه رمان نوجوان موافق نیستم. رمان نوجوان باید محکم، مستقل و استوار باشد و حرفش را به بهترین وجه بیان کند. شاید بشود کمی تفاوت قائل شد. مثلا اینکه چون مخاطبم نوجوان است و ذهن تصویریتری دارد و نویسنده باید تصویریتر بنویسد. البته این هم چندان مهم نیست. میتوان در ژانرهای مختلف ادبی رمانهایی نوشته شود که تفاوت چندانی بین رمان نوجوان و بزرگسالش وجود نداشته باشد.
یعنی اگر موضوع و سوژه ضرورت باشد و نوشتن هم ضرورت محسوب شود، آموزش هم در آن گنجانده میشود.
بله. حوزه فرهنگ همیشه در چالش با مسائل روحی، روانی و نیازهای درونی روح بشر است. اما بحث آموزش حوزه متفاوتی دارد. آموزش جایی قرار دارد مثل آموزش عالی و دوران تحصیل. در این آموزش اگر فرهنگ قوی بخواهیم باید مواد خام آثار فرهنگی را در آموزش و پرورش وارد کنیم تا وقتی فرد دیپلم میگیرد حافظ و سعدی و مولانا را خوانده باشد و بعد در مراحل عالی به ادبیات معاصر برسد. در مجموع معتقدمد که رمان نوجوان مهجور واقع شده و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. امیدوارم که رسانهها بیشتر به این بخش از ادبیات توجه کنند.