در ازدحام کوچۀ خوشبخت
مهدیه کیهانی-واژه روز: امروز هشتمِ دی، هشتاد و پنجمین زادروز «فروغالزمان فرخزاد» است. نگاهی که از سالهای اولیۀ پس از مرگ این شاعر به روند شعری و حضور مدنی او شد تا امروز، دستخوشِ نشیب و فرازهای بسیاری بوده و همواره مخالفان و موافقانی با جریان شعری و حتی زندگی شخصی این هنرمند وجود داشتهاند. پرسش اینجاست که آیا پس از گذشت 53 سال از حادثهای که در خودروی جیپ «ابراهیم گلستان»، در جاده دروس-قلهک رخ داد، تغییری در دیدگاه و برداشت مردم نسبت به اندیشههای فروغ اتفاق افتاده یا اهالی ادبیات او را تنها به عنوان نماد اعتراض زنانِ مسلوب در جامعۀ مردسالار میشناسند؟ به بهانه زادروز فروغ با همین نگاه و پرسش پای صحبتهای یکی از زنان برجستۀ حوزۀ ادبیات مازندران، نشستیم. «لیلا مشفق»، دانشجوی دکتری زبانشناسی و مولف کتابهای «تا باد یقه بدهد» و «باران سپید» معتقد است محبوبیت فروغ به خاطر منحصر به فرد بودن اوست. او بر این باور است که همیشه درباره فروغ کملطفی شد؛ چه از سوی آنها که فروغ را با برجسته کردن مناسبات زندگی خصوصیاش معرفی کردهاند و چه آنها که بر اساس نظرگاههای دسته اول نام او را به انزوا کشاندهاند. گفتوگوی واژه با این بانوی شاعر را بخوانید:
خانم مشفق اجازه بدهید مصاحبه را با اشارۀ مستقیم به ارتباط تنگاتنگی که زندگی شخصی فروغ با اشعارش داشت شروع کنیم. شما عریانی شعر فروغ، تا به حدی که بتوان از پس آن به مسائل خصوصی او پی برد را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ به این پرسش چند وجه دارد؛ اول اینکه اصلا چرا در مواجهه با یک اثر هنری باید به زندگی مولف، آن هم زندگی خصوصیاش فکر کرد، این کنکاش چه ضرورتی دارد؟ بیوگرافی شاعر در حد لزوم ثبت است و برای شناختش کافیست. این دیدگاه یک دیدگاه بازاریست از نظر من.
دوم اینکه فروغ در برههای از زمان میزیسته که میشود به جرات گفت تنها زن شاعری بود که پا به پای مردان حضور اجتماعی دارد به همین دلیل جسارت او باید جسارت مردانه باشد تا امکان بروز پیدا کند.
و سوم اینکه آیا اشعار فروغ در آن دهه هم به همین میزان قابل دریافت بودند؟ از دید من نه. از نقطهای که ما اکنون ایستادهایم فروغ قابل دسترسی و شفاف خوانده میشود. ویژگیهای زبانی فروغ در آن دهه ناب و لایهمند و شاید به زعم خیلیها دشوار بود.
بنابراین من چندان با این نظر موافق نیستم که دسترسی به زندگی خصوصی شاعر در آثارش آنچنان برجسته و روشن باشد. این ویژگی شعر اوست.
برخی بر این باورند که بخش عمدۀ محبوبیت فروغ در میان مخاطبانش به خاطر هنجارشکن بودنِ فروغ و حتی مرگ مرموز اوست. نظر شما چیست؟
محبوبیت فروغ به خاطر منحصر به فرد بودن اوست. منحصر به فرد بودنش در شعر. نه هیچچیز بیرون از متن دیگری. که اگر غیر از این بود ماندنی نمیشد. فروغ در زمان خودش یک نابغه بود. کسانی که او را با مسائل شخصیاش قضاوت و تعریف میکنند به دید من در حال تخریب و تقلیل او هستند.
به نظر شما دلیل ماندگار شدن فروغ صرفا شعرها و دیدگاهش بوده یا نگاه جنسیتی به او و رویکردش در شعر، چنین نگاهها و برداشتهایی را موجب میشد؟
فروغ در شعرهایش و دریافتی که از شعر داشته بسیار پیشرو بوده. بخشهایی از اشعار فروغ سویه اروتیک دارد. این نه کتمانکردنیست و نه تنها ویژگی برجسته آثارش. یعنی با در نظر نگرفتن آنها هم میشود گفت فروغ وزنهای برای شعر فارسیست. مهمترین امر اولا حضور تنها زن شاعر در جامعه ادبی آن دهه و ثانیا دریافت درست پدیدهای به نام شعر است که به او امکان خلق آثاری را میدهد که هنوز هم بوی تازگی از آن به مشام میرسد.
سالهاست که عشق فروغ و ابراهیم گلستان از قصههای مطرح و دستاویزهای عاشقانۀ جامعه به شمار میرود. به طوری که ما بارها و بارها نامههای عاشقانۀ فروغ به گلستان را شنیدهایم و خواسته و ناخواسته به حافظه سپردهایم. فروغالزمانی که دل در گرو شوهر فخری گلستان بست و آن عشق را وسعت بخشید، همانی است که در جایی گفته است: «آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم». آیا تناقضی در گفتار و کردار فروغ دیده نمیشود؟
این بخش از زندگی فروغ برای من اصلا مقوله قابل توجهی نیست اما چون پرسیدید لازم میدانم بگویم. من به شخصه از کم و کیف رابطه فروغ و گلستان اطلاعی ندارم اما واقفم شاعر هم انسان است و ممکن است مرتکب اشتباه شود، حرف و عملش تناقض داشته باشد و یا دچار لغزش گردد.
بنابراین اگر هم اینگونه که شما مطرح میکنید باشد از اعتبار ادبی فروغ کاسته نمیشود. کسانی که به اینگونه اتفاقات اهمیت میدهند تنها نگاه کاسبکارانه دارند. چون مردم از دانستنِ رازهای دیگران لذت میبرند بنابراین به جای پرداختن به شعر فروغ به حواشی دامن میزنند و همین نگاه سودجویانه باعث شد امروز کتابهای دانشگاهی و درسی ما از تواناییهای او محروم شود.
برخیها معتقدند فروغ در جهانبینی خود دچار گردشها و تغییراتی شده بود. شما اندیشۀ فروغ را چطور ارزیابی میکنید؟
فروغ در 32 سالگی فوت کرد. ببینید که این زن از چند سالگی فعالیت جدی هنری خودش را شروع کرد. پس برای انسانی با این عمر کوتاه، فرصت ثبات جهانبینی اتفاق نیافتاده بود. یقینا یک انسان از 20 تا 30 سالگی تحولات بسیاری را تجربه خواهد کرد بنابراین تغییر نگرش فروغ اصلا عجیب یا غیرقابل باور نیست. خود شما الان مثل 18 سالگیات به پیرامون نگاه میکنی؟ مسلما خیر. اگر بگویی بله پس در جا زدی و این عیب است نه حسن.
از دید من هرچه زمان گذشته اندیشههای فروغ عمیقتر و باثباتتر شد و این خود دلیلی بر پختگی و رشد رو به جلوی اوست. نمیتوان گفت فروغ اندیشههای قبل خودش را رد میکند که از دیدگاه من اگر آن تجربهها، زاویه دیدها، باورها و .... نبودند، فروغ سیسالگی را با چنین اندیشگیای نداشتیم. از دل آتش آن افکار ققنوس بیرون اومد و «ایمان بیاورم به آغاز فصل سرد» و «خانه سیاه است» متولد شد.
میدانیم که فروغ فرخزاد صرفا شاعر نبود و در سایر هنرها هم ورود کرد. سینما را میشناخت و از سیاست هم دور نبود. با این حساب فروغ را باید یک کنشگر اجتماعی-سیاسی بدانیم که از هنر برای بیان دیدگاههایش استفاده میکرد یا او را هنرمندی بشناسیم که آمیختگی افکارش با سیاست، مسیر هنریاش را تغییر داد. به نظر شما کدام وجهۀ فروغ ارجحیت دارد؟
از دید من فروغ یک هنرمند بود و به اقتضای هنرمند بودنش کنشهای اجتماعی و شاید سیاسی از او بروز و ظهور پیدا میکرد که جزو الزامات زیستی یک نویسنده، فیلمساز و ... است. و البته روحیه و شخصیت خود فروغ را هم نمیشود بیتاثیر دانست که او میلی به انزوا و در چارچوب بودن نداشت و در تمام واکنشهای زیستی و حتا ادبی او میتوان این طبع عصیانگرش را دید. فروغ در آثارش خودش را زندگی میکرد و من او را در حال شعار دادن نمیبینم. پس از دید من فروغ یک هنرمند است که از تجربه کردن نمیهراسد.
در سالهای اخیر و به ویژه با گسترش استفاده از فضای مجازی و نفوذ شبکههای اجتماعی در جامعه، توجه به برخی چهرهها مانند فروغ نیز بیشتر شد. به ویژه در نسل جوان و ویژهتر در دختران. اما به نظر میرسد به خاطر گزینشی عمل کردن جامعه در این فضا، عمده نگاهها به اشعار و جهانبینی فروغ ویترینی و سطحی است. ممکن است این وضعیت منجر به ارائه تصویری ناقص از فروغ شود؟
از دید من همیشه درباره فروغ کملطفی شده است. چه آنها که فروغ را با برجسته کردن مناسبات زندگی خصوصیاش معرفی کردهاند و چه آنها که بر اساس نظرگاههای دسته اول نام او را به انزوا کشاندهاند. فروغ یک انسان هنرمند است، با همه ضعف و قوتهای انسانی و البته او زن است و همین همه چیز را دربارۀ او دشوارتر کرده است. من از این خطکشیها دلِ خوشی ندارم اما نمیشود کتمان کرد که دهها شاعر مرد در تاریخ ادبیات فارسی درخشیدهاند با زندگی خصوصی بسیار آشفته اما هیچوقت دور نگه داشته نشدند اما درباره فروغ مو را از ماست بیرون میکشند. تاسفانگیز است که یک چهره تاثیرگذار در سیر تحولات شعر ایران به خاطر نگاههای تقلیلگرانه، آنگونه که باید مورد ارزیابی و شناخت قرار نگیرد. گرچه از نظر من شعر فروغ هرگز عامهپسند نبوده و نخواهد بود و این ربطی به مهجور نگه داشتن آثار و اندیشههایش ندارد.
تاثیرپذیری شخصی شما از آثار فروغ چقدر است؟
مثل خیلیها من هم در برههای از رشد ادبیام تحت تاثیر فروغ بودم. با اشعارش شگفتزده شدم و برای نوع نگاهش به پدیدههای پیرامونش تحسینش کردم و شاید حسادت کردم اما بالاخره از او رد شدم و امروز که شیوۀ نوشتاری خودم و جهانبینی خودم را دارم، اعتراف میکنم در موقعیتهای روحی خاص به سراغش میروم چون در کلمات فروغ رد پایی از خودم را پیدا میکنم که گاهی در ازدحام کوچهای خوشبخت گم شده...