بازتاب آیینهای بومی در سوگ زنانه برای روجا
به گزارش واژه روز به نقل از ایرنا، چندی پیش فیلمی از سوگواری خانواده یکی از جانباختگان مازندرانی حادثه تلخ پرواز 752 تهران-کییف در فضای مجازی منتشر شد که مورد توجه بسیاری از کاربران ایرانی داخل و خارج از کشور قرار گرفت. فیلمی که در آن جمعی متشکل از بانوان همراه با مادر سوگوار «روجا آزادیان»، جان باخته اهل ساری این حادثه، بر مزار او گرد هم آمدهاند و قطعهای از موسیقی مازندران را همخوانی میکنند.
این فیلم با توجه به ابعاد خاص حادثه هواپیمای اوکراینی و تلخی ماجرا در کنار حزن و اندوهی که بر فضای جمع حاضر در آرامگاه دیده میشود، به سرعت مورد توجه و استفاده کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی مجازی مختلف قرار گرفت. طی چند روز این ویدئو دهها هزار بار به اشتراک گذاشته شد و چند میلیون بازدید داشت.
قطعهای که در این فیلم توسط مادر «روجا آزادیان» و بستگان و آشنایان او خوانده میشود یکی از قطعات معروف موسیقی مازندران در چند سال اخیر است. آوازی با صدای استاد «ابوالحسن خوشرو» که روی شعری از «وحید دانا» خوانده شده و «ارسلان طیبی» نیز با ساز لَلِـهوا آن را همراهی میکند. این قطعه در آلبوم «تش سِما» منتشر شده و از آوازهای پرطرفدار خوانده شده توسط استاد خوشرو است.
نرمِ نِواجِش
مضمون حزنانگیز شعر سروده شده توسط «وحید دانا»، ملودی غمناک آن و صدای خاص خواننده سبب شده که قطعه «نرمِ نِواجش» در موسیقی مازندران ماندگار شود. قطعهای که بارها در مجالس سوگواری برخی جوانان با اشعار مشابه و بر پایه همین ملودی توسط استاد خوشرو نیز اجرا شده بود. شاعر در این شعر از انتظار و چشم به راه بودن سخن میگوید:
خامبه تِه سبز دس جِه پَر بَهیرِم / میخواهم از دستانِ سبزِ تو پرواز کنم
کَهو آسِمون جِه خَوِر بَهیرِم / از آسمان کبود سراغ تو را بگیرم
دِنیایِ غم و غِصه رِه بَشِندِم / هر چه اندوه دارم رها کنم و بریزم
هَر چی خِشحالی رِه شِه وَر بَهیرِم / هر چه شادی و خوشی وجود دارد به کنارم بیاورم
نم نم وارش / نمِ نم باران
نرم نواجش / نوازشِ نرم
بهار وارش / بارانِ بهاری
بهار هوا ره کمبه سفارش / به هوای بهار سفارش کردهام (از تو خبر بیاورد)
پیغوم برسیمه راه دره مه چش / پیغام فرستادهام و چشمم به راه است
لَلـِه دارمِه وِنِه وا گُم بَهیِه / آوای نی من گم شده
وِنِه طالب طالبا گُم بَهیِه / نغمه طالبای سازم گم شده
هَمون گِدِر که با آدینه بُوردی / همان زمان که با آینه رفتی
دِ تا چِشمِ تِماشا گُم بَهیِه / توان دیدن چشمهای من نیز گم شد
این شعر با ملودی معروفی که دارد توسط مادر و بستگان و آشنایان این جانباخته مازندرانی اهل موسیقی و هنر به عنوان آوایی مشترک برای بیان اندوهشان انتخاب میشود و کاربران در فضای مجازی آن را به عنوان یک آیین و رسم سوگواری به نام «نواجِش» بین مازندرانیها ثبت میکنند و دست به دست منتشر میکنند.
تغییر یک تعریف
همراه با این ویدئو متنی هم توسط کاربران برای معرفی فیلم و تشریح آیین سوگواری مازندرانیها با این مضمون منتشر شد که «نواجِش» رسم بانوان مازندرانی در سوگ عزیزانشان است که با این شعر و ملودی و به این سیاق اجرا میشود. پس از چند روز فیلم تلخ و حزنانگیز این سوگواری برای بانوی هنرمند 42 ساله ساروی به عنوان تصویری از رسم «نِواجِش» -نوازش- مازندرانیها در ذهن کاربران غیرمازنی و حتی بسیاری از مازندرانیهایی که تا کنون با چنین شیوهای از سوگواری مواجه نشدند ثبت شد. در حالی که سنتهای سوگ در مازندران تفاوتهایی نسبت به آنچه که در این فیلم دیده میشود دارند.
خانواده آزادیان بنا به شنیدهها و مشاهدات خانوادهای فرهنگی و اهل هنر هستند که موسیقی در این خانواده جریان دارد و به موسیقی بومی نیز توجه دارند. زندهیاد آزادیان نیز که پیشینه فعالی در عرصه موسیقی داشت. پیانو مینواخت و موسیقی کلاسیک را خوب میشناخت. بیش از 4 سال سوپرانو خوان گروه کُر شهر تهران بود و چند اجرا با این گروه در تالار وحدت و خارج از کشور هم داشت. ارتباط این خانواده با عرصه هنر و همچنین حضور پررنگ زندهیاد «روجا آزادیان» در دنیای موسیقی آوازی میتوانند تا حدودی دلایلی برای این همخوانی سوگوارانه مازندرانی و پیوند خوردن مرگ او با موسیقی بومی مازندران و در نهایت هم ارائه این تصویر زنانه از آیین سوگواری زنان مازندرانی باشند.
انتخاب آگاهانه یا از سر احساس این قطعه موسیقایی توسط بازماندگان و بستگان این جانباخته، هر چند که تصویری متفاوت از هویت واقعی آیین سوگواری بانوان مازندرانی ارائه کرد، اما به اعتقاد کارشناسان فرهنگ عامه، به دلیل مورد توجه قرار گرفتن در فضای مجازی تاثیر مثبتی بر توجه به فرهنگ بومی دارد و میتواند سرفصل دیگری در رسوم سوگواری بین مازندرانیهای امروز باز کند. حتی شاید از این پس در آرامگاههای مازندران تصویری مشابه آنچه که در فیلم عنوان شده دیده شد به چشم بخورد.
سنت سوگ زنانه
«جهانگیر نصری اشرفی» پژوهشگر برجسته موسیقی اقوام و فرهنگ عامه معتقد است این که حالا میلیونها ایرانی تصویری از رسم سوگ مازندرانیها به این شکل را دیدهاند، حتی با وجود این که با شکل اصلی آیینهای سوگ در مازندران فاصله دارد، به دلیل مبتنی بودن بر اصالت در شعر، لحن و شکل اجرا از نظر زنانه بودن آن، تصویر ارزشمند و مثبتی برای فرهنگ بومی مازندران است.
وی اظهار کرد: این رفتار سوگوارانه متکی بر موسیقی بومی ممکن است یک الگوی صوتی برای انواع نوازشها و مویهها شود و اگر چنین اتفاقی هم بیفتد اشکالی ندارد. چرا که به واسطه نغمه اصیلی که دارد، پایههایش به اصالت موسیقایی و فرهنگی رسوم سوگ مازندرانیها نزدیک است.
نویسنده کتاب «فرهنگ موسیقایی اقوام ایران» با اشاره به وجود سنتهای سوگ در اقوام مختلف ایران، گفت: مویه کردن در سوگ از دست رفتگان با اشکال متفاوتی در سراسر فلات ایران بین اقوام دیده میشود. «موری» در مازندران، «مور» در اقوام لر و کرد و «موتک» در سیستانیها همه از همین جنس سوگهای موسیقایی هستند. آوازهایی رسایی که در سوگ مرگ عزیزان و بستگان از هر سنی که باشند توسط زنان خوانده میشود.
نصری اشرفی خاطرنشان کرد: البته سن متوفی یا شرایط زندگیاش بر شکل موریها توسط زنان بازمانده تاثیر میگذارد. مثلا برای یک فرد جوان موریها غمانگیزتر است و ممکن است زمان بیشتری هم در خوانش اشعار بداههای که زنان میسرایند داشته باشد. حتی تعداد زنانی که موری یا مویه میکنند ممکن است بیشتر شود و به نوبت موری کردن را انجام دهند. اما برای یک فرد مسن ممکن است این سنت زمان و حزن کمتری داشته باشد. البته معمولا زنانی موری میکنند که صدایشان خوب باشد و در چینش جملهها و وزن دادن به آنها مهارت کافی را داشته باشند.
فرق نِواجِش با موری
سرپرست دانشنامه مازندران به استفاده از عنوان «نِواجِش» در معرفی سنت سوگواری مازندرانیها پس از انتشار این فیلم نیز اشاره کرد و گفت: «نواجِش» ارتباطی به سوگواریهای مازندرانیها ندارد. همان نوازش است که در زبان تبری به واسطه تحریکات زبانی «ز» به «ج» تبدیل شده است. نواجِش دارای ساختاری موسیقایی و ساختاری ادبی است که معمولاً برای خردسالان یا عزیزانی که دور از خانواده هستند توسط مادر، خواهر، خاله و زنان نزدیک فرد خوانده میشود.
وی افزود: در این سنت با بیانی موسیقایی و موزون برای عزیزان آرزوهای خوب میکنند و از سختیها میگویند و دعا میکنند که افراد مد نظرشان خوشبخت شوند. این کل ساختار نِواجِش است و برای مردهها نِواجِش نمیکنند.
نصری اشرفی به گونه مشابه دیگری از موسیقی زنانه در فرهنگ مازندران اشاره کرد و گفت: «لالایی» و «گَهرهسری» هم از انواع موسیقیهای زنانه مازندران محسوب میشود که از «موری» و «نواجِش» متفاوت است. فقط برای نوزاد خوانده میشود و در آن از رنجها و آرزوها گفته میشود. مادر از مردانی که در زندگیشان تاثیر مثبت دارند یاد میکند و شخصیتهای منفی را نفرین میکند.
این پژوهشگر موسیقی اقوام خاطرنشن کرد: این 3 رپرتوار ممکن است شباهتهایی از نظر شعری و موسیقایی داشته باشند، ولی در ماهیت ارتباطی به هم ندارند. ضمن این که هر 3 یک ویژگی مشترک و جدی دارند و آن این که رپرتوارهای زنانه هستند و توسط مردان اجرا نمیشوند. این 3 رپرتوار پایه فواصل موسیقایی هر منطقهای محسوب میشوند.
نصری اشرفی معتقد است در فیلم یاد شده، نمونهای از «موری» مازندرانیها را با شکلی متفاوت میبینیم که به دلیل همسانی نام قطعۀ «نرم نواجش» با سنت موسیقایی نِواجِش بین کاربران و مخاطبان فضای مجازی تغییری در تعریفها ایجاد کرد.
مسیر جاریِ فرهنگ و سنت
با این حال گردآورنده مجموعه شنیداری «موسیقی مذهبی شیعیان ایران» بر این باور است که رفتارهای اینچنینی وقتی بر پایه سنتهای موسیقایی ما شکل میگیرند، حتی در صورت بروز تغییراتی که به اصل سنت آسیب نرساند، بخشی از مسیر جاری و سیال فرهنگ هستند.
نصری اشرفی با بیان تعریفی از اصالت در فرهنگ، اظهار کرد: معنی اصالت در واقع این است که بر اساس سنتهای موجود، یک ژانر مورد استفاده قرار بگیرد. سنتها به فراخور زندگی و شرایط ممکن است تغییر کنند. به همین دلیل است که میگوییم سنتها پا در گذشته و سر در دوران معاصر دارند.
وی با بیان این که سنت همیشه در حال تبدیل است، تصریح کرد: سنت در ژانر قومی یک عنصر بسته و یخ زده نیست. در جامعهای که روند تحولات آن پررنگ و همواره حال متغییر است، سنت هم پرشتاب تغییر میکند. اما مهم این است اصلها در این تغییرات مورد توجه قرار گیرند که به نظرم در این ماجرای غمناک اصلها حفظ شدهاند. این که خانوادهای قطعهای را با لحنی سوگوارانه که بر پایه فواصل موسیقی سوگ مازندران است اجرا کند نوعی ترویج است.
نویسنده کتاب «گوسان پارسی» خاطرنشان کرد: درست است که ما در سنت «موری» همخوانی نداریم، اما شعری که توسط خانمهای حاضر در این فیلم خوانده شد محتوای نواجشی دارد و ملودی آن از فضاهای موسیقایی و فواصل و لحن موری گرفته شده که به فراخور تغییرات اجتماعی تغییر کرد. بنابراین میتوان گفت که این تصویر ارائه شده از سنت سوگ مازندران در فضای مجازی میتواند نوعی عرق ملی و قومی در عرصه فرهنگ و سنت بومی ایجاد کند.
نیاز به شیوههای برونداد احساس
به اعتقاد برخی صاحبنظران دیگر نیز این اتفاق نشان دهنده نفوذ سنتهای موسیقایی مازندران در لایههای فرهنگی جامعه حتی در این دوره است. «علی حسننژاد» پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران بر این باور است که جامعه امروز به حتی با وجود دور ماندن از رسوم بومی، در شرایط خاص از داشتههای فرهنگی بومی خود برای برونداد احساسات خود کمک میگیرند.
وی گفت: این ماجرا یک بار دیگر اثبات میکند که اصالت فرهنگ حتی در صورت تغییرات آشکار اجتماعی فرهنگی، در پسزمینه حافظه فرهنگی هر جامعه باقی میماند و در شرایط خاص به شکلهایی نو بروز میکند.
وی افزود: در مازندران نغمهها و ملودیهای مختلفی برای سوگواری و دلتنگی و احساساتی از این دست داریم که جامعه بومی از آنها برای بیان احساسات در برهههای مختلف و شرایط گوناگون استفاده میکرد. این نغمهها نیازهای عاطفی جامعه بودند و جامعه امروز ما هم با وجود تمام مدرن شدنها، به این شیوههای برونداد احساسات نیاز دارد.