فرصت گردشگری شهری-سنتی در محله حصیرفروشان بابل
انسان امروزی پس از پشت سر گذاشتن و تجربهکردن بسیاری از عناصر زندگی مدرن، به این نتیجه رسیده که باید داشتههای گذشته خود را بیشتر از همیشه حفظ کند و حتی اجزایی از این داشتهها را وارد زندگی خودش کند. این نگرش را در بسیاری از اجزای زندگی انسان امروزی میتوان یافت. هر جه هم که این پیشینه غنیتر باشد، دست بشر برای کشاندن معیارهای زندگی اصیل به زندگی امروزی بازتر و البته مسئولیتاش برای پاسداری از این داشتهها سنگینتر است. معماری یکی از همین داشتههای اصیل است که بخشی از هویت انسانها و جوامع محسوب میشود. هر منطقهای بسته به شرایط جغرافیایی، اقلیمی و سبک زندگی معماری خاص خودش را دارد و مازندران هم از این قاعده مستثنی نیست. در شهرهای مختلف استان میتوان محلههای قدیمی و باارزشی یافت که هنوز رنگ و بوی زندگی گذشته را دارند. اما روز به روز توجه به آنها کمتر میشود و به جای این که به عنوان یک فرصت مورد بهرهبرداری قرار بگیرند، به سمت تخریب پیش میروند. یکی از این محلهها، محله حصیرفروشان در شهر بابل است. محلهای که در خیابان امام خمینی(ره) واقع شده و برخی بناهای آن به عنوان جاذبههای مطرح هستند. تکیه حصیرفروشان یکی از این بناهاست که ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شد. نکته قابل توجه در مورد این محله، جریان داشتن زندگی با سبک و سیاق گذشته در آن است. «علی طاهری» عضو گروه حافظان معماری رسته، به چند پرسش در مورد فعالیتهای گروه «حافظان معماری رسته» و محله حصیرفروشان بابل پاسخ داد:
* چرا نام این گروه «رَسته» انتخاب کردید؟
رسته از ی نام بومی گرفته شده است. در خانههای بومی مازندران و بهویژه روستاها و جنگل، خانهای به نام رَسته سِرِه» داریم. «سِرِه» همان خانه و «رَسته» هم به معنای راستا است. منظور خانههایی است که کشیده هستند و طولشان بیشتر از عرضشان است. با توجه به ویژگیهای اقلیمی مازندران فرمشان به این شکل در آمد و بین بومیها به «ؤَسته سِرِه» معروف است. نام گروه از آنجا گرفته شده است. گروه چند سال است که با کوشش تعدادی جوان ارزشمند فعالیت خود را با هدف حفظ ارزشهای معماری و فرهنگی جامعهشناسی موجود آغاز کرد تا در جوامع روستایی و شهری توجه به معماری اصیل بیشتر شود تا اگر توسعهای صورت میگیرد، با توجه و اولویت قراردادن این موارد باشد.
*همه اعضای گروه دانشآموخته رشته معماری هستید؟
تحصیلات هسته اصلی گروه مرتبط با رشته معماری و شهرسازی است. یعنی دوستانی که دانشآموخته این رشته از دانشگاههای خوب کشور هستند در این گروه حضور دارند. وجه اشتراک بسیاری از اعضا هم این است که دوره کارشناسی را در دانشگاه مازندران گذراندیم. اما در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاههای مختلفی مانند دانشگاه تبریز، دانشگاه شهید بهشتی، علم وصنعت و دانشگاههای دیگر مدرک دریافت کردهاند. دوستانی هم در گروه داریم که مقطع دکترای همین رشته را در دانشگاههای معتبر خارجی مانند لوزان سوییس میگذرانند.
*درباره محله حصیرفروشان کمی توضیح دهید. چقدر قدمت دارد؟
محله حصیرفروشان یا پنجشنبه بازار، در واقع یک ارسن –فضای چند منظوره- شهری است که هنوز پابرجا مانده و به حیات خودش ادامه میدهد. محلهای که از بناهای مختلف اجتماعی تشکیل شده است. در محله حصیرفروشان، بازار به عنوان رکن اصلی معماری ایران دیده میشود؛ فضای مذهبی مانند مسجد حصیرفروشان و تکیه اوصیا و امامزاده را داریم، حمام میرزا یوسف در جنوب محله قرار دارد که متأسفانه با برخی کملطفیها بخش زیادی از آن توسط یک نهاد تخریب شد، خانه اوصیا و یک سری خانههای قدیمی که هنوز پابرجا هستند هم اجزای اصلی محله هستند و فضایی که اکنون به عنوان پارک چوبی شناخته میشود و در گذشته بازار کهنهفروشان بود.
عمده معماری این محله که اکنون وجود دارد مربوط به دوره پهلوی و به ویژه پهلوی اول است. خانه اوصیا در کنار تکیه و مسجد اوصیا در دهه 20 ساخته شد. اما بناهایی از دوره قاجار هم هنوز پابرجا هستند. به استناد پژوهشهای استادم دکتر «محمدرضا حائری مازندرانی»، خانه اوصیا یک دسترسی جداگانهای ویژه خانواده اوصیا از خانه به حسینیه دارد که به صورت ساباط مانند آنچه که در معماری کویری میبینیم طراحی شده است.
*اینجا ماشینها رفتوآمد میکنند. به بافت محله آسیبی میرساند؟
طبیعی است که نباید این ترددهای امروزی انجام شود. در گذشته وسیله نقلیه به این صورت وجود نداشت و مردم پیاده رفتوآمد میکردند. طبیعتا این محله در گذشته برای رفت و آمد پیاده طراحی شد. امیدواریم مدیریت شهری روزی چنین تصمیمی را اجرایی کند. میدانچهای هم که در مرکز محله قرار دارد، نقطه تلاقی خانه اوصیا، تکیه اوصیا و بازار است که خوشبختانه هنوز پویایی خودش را دارد.
*این محله هنوز ساختار قدیمی خودش را حفظ کرده است. مغازهها و شکل ارتباط مردم با این محله به نوعی حفظ شد. دلیلاش چیست؟
در برنامه چنین چیزی بود که مدیریت شهری آن را سنگفرش کند و به پیادهراه تبدیل شود تا متناسب با استفاده انسانمحور بماند و آمد و شد خودروها حذف شود. این محله قدیمی است و اگر بررسی دقیقتری شود میببینیم افراد ساکن در آن سن و سال بیشتری دارند. تا حدودی الگوی رفع نیازها به شکل قدیم در محله حصیرفروشان دیده میشود. برای نمونه در مغازههای محله هنوز ماهی شور فروخته میشود و ظروف قدیمی مسی وجود دارد. چیزی که در زندگی مدرن کمتر میبینیم.
مسألهای که وجود دارد این است که فرزندان خانوادههایی که از قدیم اینجا بودند، به مرور به یک سری زیرساختهای خدماتی و رفاهعی مانند کافه، رستوران، فضای تفریحی و سایر امکانات نیاز پیدا میکنند که ویژه امروز است. وقتی این فضاها را نمیبینند به قسمت دیگری از شهر میروند که این پویایی را داشته باشد. به مرور میانگین سنی افراد ساکن بالا میرود و جوانهای محله کاهش مییابند. اگر بنای نوسازی هم ساخته میشود نسبتا استقبال کمتری از آن میشود. برای همین کمتر برای خرید خانههای نوساز در چنین بافتهایی مراجعه میشود.
متأسفانه از این فضای مناسب برای جذب گردشگر داخلی و خارجی استفاده نمیشود. در حالی که میتوان برای چنین فضایی یک سری امکانات مناسب را هم در نظر گرفت. این محله مغازه خالی زیاد دارد که میتواند کاربری جدید در آن قرار بگیرد. اگر این فضاهای رفاهی جدید در چنین محلهای ایجاد شود این بافت دوباره پویا میشود و در کنارش اسبیهای قدیمی هم رونق میگیرند.