قصه، متل و چیستانهای مازندرانی در حال فراموشی است
به گزارش واژه روز، «علی مراد خرّمی» دانشجوی مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر ادبیات بومی و شاهنامهشناسی و کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مازندران، یکی از افرادی است که در عرصه ادبیات کودکان حضوری جدی دارد. وی در کارنامه فعالیت خود، حدود 10 سال پیشینه مربیگری کانون و فعالیت به عنوان کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری را ثبت کرده است. او همچنین یکی از موسسان و کارشناسان مرکز پژوهش قصههای ایرانی کانون پرورش فکری نیز هست و حدود 10 سال دبیر قصهگویی مازندران بود. گفتوگو با این پژوهشگر ادبیات و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان را در ادامه بخوانید:
آقای خرّمی، با توجه به اینکه همه فعالیتهای کانون پرورش فکری با محوریت کتاب انجام میشود، فکر میکنید که این نهاد چقدر در رسیدن به هدفش موفق بود؟
درست است. هر اقدام و برنامهای که توسط کانون انجام میشود با هدف کتابخوان کردن کودکان و نوجوانان است. حتی مسابقات و جشنوارههای هنری ما هم به دنبال کتابخوان کردن بچهها هستند. در مراکز کانون پرورش فکری مربیان آموزشهای مستمر میبینند که چطور کار کنند تا بچهها را به سمت کتاب و کتابخوانی هدایت کنند. با توجه به شرایطی که داریم فکر میکنم نتایج رضایتبخش است.
یعنی انتظارهای کانون برآورده میشود؟
نه. شرایطی که آن را در پاسخ پیشین لحاظ کردم را باید در نظر گرفت. ما در گذشته به خاطر نبودن بسیاری از فنآوریهای جدید ارتباطی و بازیهای رایانهای راحتتر بچهها را جذب میکردیم. بچهها اوقات فراغتشان را در کانون پر میکردند. اما امروز به خاطر استفاده نادرست از امکاناتی که در دسترس است، جذب بچهها دشوارتر است. منظورم این است که در رقابت با این فنآوریها تلاشهای کانون قابل توجه است و دستاوردهایی هم دارد. در مجموعه با توجه به شرایط و میزان بهرهای که از کانون گرفته میشود میتوان امیدوار و راضی بود. تابستانها برخی از مراکز استان خیلی شلوغ هستند.
پراکندگی مراکز در استان چطور است؟
ما در بیشتر شهرستانها مرکز پرورش فکری داریم. البته در ساری 3 مرکز و در بابل 2 مرکز دایر است. در بقیه شهرستانها هم یک مرکز وجود دارد. در بسیاری از شهرهای استان مرکزی نداریم. اما همین تعداد مرکز هم بسته به بضاعتشان خدمات مناسبی به کودکان و نوجوانان ارائه میدهند. البته معتقدم یک مرکز برای یک شهرستان در حالیکه 50 سال از عمر این نهاد میگذرد ناچیز است. ما باید در هر محله یک مرکز داشته باشیم. اما به خاطر برخی مشکلات تعداد مراکز گسترش نیافت.
وارد دنیای ادبیات کودکان شویم. وضعیت ادبیات کودک و نوجوان را در جامعه چطور ارزیابی میکنید؟
اگر دنبال دنیای نوین در حوزه کودکان و نوجوانان هستیم باید دستمان را به سمت کودکان و نوجوانان دراز کنیم. همواره گفته میشود اینها آیندهسازان جامعه هستند، اما در کل کشور هنوز با نقطه مطلوب فاصله داریم. از طرفی در همه مسائل به ویژه فرهنگی و هنری و به ویژه برای کودک و نوجوان امکانات ما در تهران متمرکز است. در تهران بار عظیمی از این رسالت را انجام میدهد. سازمان فرهنگی و هنری شهرداری، حوزه هنری و شورای کتاب و چند انتشارات خوب مثل قدیانی، بنفشه، شکوفه خوب کار میکنند. همچنین انتشاراتیهای زیادی هستند که کیفیت کارشان چندان بالا نیست. یک سری کارهای خوب مانند انتشار فرهنگنامههای مختلف علمی، ادبی و واژه برای کودکان و نوجوان یا تاریخ 10 جلدی ادبیات کودکونوجوان منتشر شد.
سینماگران معتقدند که سینمای کودک و نوجوان در ایران حدود 20 سال است که درجا میزند و به همین خاطر است که کلاهقرمزی و شهرموشها پس از 2 دهه هنوز جایگاه ویژه پیدا میکنند. در ادبیات کودک و نوجوان وضعیت به چه شکل است؟ آیا در این مدت رشد داشت؟
همانطور که در سینمای کودک ضعیف عمل میشود در حوزه ادبیات کودکان هم پیشرفتها چشمگیر نبود. متناسب با 40 سال گذشته که سرعت داشت، در 2 دهه اخیر پیش نرفتیم. تا حدود 15 سال پیش شتاب خوبی داشت. پس از آن از شتاب این روند کاسته شد و به امروز رسید.
مازندران را در این زمینه چطور میبینید؟
به خاطر همین تمرکزگرایی استانها وضعیت خوبی ندارند و استان مازندران هم در این بین وضعیت خیلی نامطلوبی دارد. ما در مازندران یک انتشارات که دغدغه کارِ کودک باشد نداریم. تعداد معدودی هم که مینویسند میگویند که برخورد و استقبال خوبی از آثارشان نمیشود و مشکل نشر دارند. چند نویسنده برجسته و قوی در این حوزه هم که داریم حمایت نمیشوند. «داریوش عابدی» 8 جلد کتاب ویژه کودک و نوجوان دارد که خارج از استان منتشر شد. «افشین علاء» هم که از استان رفت. فقط 2 کتاب «کیا باغستانی» را انتشارات نماشون منتشر کرد. یک کتاب هم از «علیرضا دهرویه» منتشر شده است. در استان تقریباً میتوان گفت نقطه قابل اتکایی نداریم. همین تعداد اندک که هستند هم جایی نیست که دور هم جمع شوند و اثرگذار باشند. باید یک فکر اساسی در این زمینه شود.
ارتباط مستقیمی با آثار تولید شده حوزه کودک و نوجوان در مازندران دارید؟
بله. ما طرحی در کانون داشتیم و کتابهای نویسندگان مازندرانی را برای ارزیابی و پشتیبانی از اثر دریافت و بررسی میکردیم. اغلب کارها بسیار ضعیف بود. بعضی کارها ضعف شدیدی داشتند و حتی قابل اعتنا نبودند. فکر میکنم در ادبیات کودک و نوجوان نیازمندیم که حرکتی مناسب را در استان ایجاد کنیم. باید انجمنهای مختلف شعرا و نویسندگان کودک و نوجوان با پشتیانی نهادهای فرهنگی فعال شوند و خروجی داشته باشند. اما چند انجمنی هم که بود به خاطر بیتوجهی تعطیل شدند. فقط در حوزه هنری انجمنی هست که در زمینه داستان با کودک و نوجوان کار میکند.
در صورت تولید آثار استقبال خواهد شد؟
میزان درخواست کتاب در زمینه طنز نوجوان یا داستانهای تاریخی به زبان کودک و نوجوان زیاد است. تعدادی کتاب در کانون داریم. اما هنوز جا دارد که ناشران توجه کنند. یک سری کتاب از متلها و قصههای مازندرانی منتشر شد که برای کودک و نوجوان نوشته نشده است. باید این کتاب ها بازآفرینی شوند. بچههای ما به رمانهای بومی نیاز دارند. انتشار کتاب قصه دوزبانه فارسی-تبری «حمزه پهلوون» به قلم «اسدالله عمادی» که از سوی کانون چاپ شد استقبال بسیار خوب نوجوانان را به همراه داشت. اگر روی قصههای مازندرانی کار شود نتیجه مناسبی خواهیم گرفت. فقط یک کتاب را در مقطع دبیرستان دیدم که اندک اشارهای به این مسائل بومی داشت.
برای یک اثر ادبی ویژه کودک و نوجوان چه معیارهایی اولویت دارد؟
پیش از هر چیز پشتوانه مطالعاتی قوی. شاعر یا نویسنده نباید افکار عامیانه داشته باشد. اندیشه در اثر باید قابل اعتنا و مناسب اندیشه و نیازهای نوجوان و کودک باشد. زبان کودک و نوجوان را بشناسد و دایره واژگان کودک و نوجوان را از نظر زبانشناسی و روانشناسی پرورشی و آموزشی بداند. از بیان مستقیم پرهیز کند. در نگارش قصه یا سرودن شعر انقدر باید دانش ادبی داشته باشد که عناصر داستان یا شعر درست رعایت شده باشد. در شعر به جز وزن و عروض، زبان و صورخیال را بداند و در داستان شخصیتپردازی، حادثه، گرهافکنی و اوج و فرود را به کار بگیرد.
سخن پایانی؟
باید کل مسئولان دغدغه ادبیات کودکونوجوان را داشته باشند. این دغدغه در استان وجود ندارد. علاوه بر ضرورت جذب نویسندگان اهل استان برای فعالیت در این عرصه، ما به نویسندگانی نیاز داریم که درباره ادبیات یا تاریخ مازندران برای کودک کار کنند. امروز متأسفانه خیلی از بزرگان ما هم نمیتوانند درباره زبان مازندرانی صحبت کنند. چون جدی به آن پرداخته نشد. مردم اهمیت و قدمت فرهنگ خود را نمیشناسند و قصههای مازندرانی را بلد نیستند. قصه، متل و چیستانهای مازندرانی در حال فراموشی است. در حالیکه همه اینها میتوانند برای کودکان و نوجوانان جذاب باشند و نسل فرهنگدوستی را پرورش دهند.