راه نجات زبان تبری مکتوب شدن است
واژه روز - احسان شریعت: زبان مازندرانی که بیشتر با عنوان زبان تبری شناخته میشود از قدیمالایام در محدودهای تقریباً فراتر از مرزهای جغرافیای سیاسی مازندران رواج داشت و امروزه نیز همچنان توسط اقشار مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. اما آنچه از شواهد عینی بر میآید این است که این زبان کهن امروز توسط نسلهای جوانتر کمتر استفاده میشود و به انزوا گرایش مییابد. این انزوای زبان مازندرانی در حالی اتفاق میافتد که کارشناسان و دلسوزان عرصه فرهنگ بومی نگران از بین رفتن آن هستند. اقداماتی برای جلوگیری از این روند صورت گرفته که از آن جمله میتوان به گسترش دایره استفاده از زبان مازندرانی در صدا و سیما اشاره کرد. اما اینها نیز از روند کمرنگ شدن این زبان در سطح استان جلوگیری نکرده و همچنان نسلهای جوانتر به این زبان پشت میکنند.
یک کارشناس حوزه فرهنگ مازندران درباره این فرآیند گفت: به اعتقاد یونسکو کسی که نتواند به زبان مادری صحبت کند، بخواند و بنویسد بیسواد محسوب میشود. هر زبانی از 3 بُعد حرف زدن، خواندن و نوشتن برخوردار است. ما به زبان مازندرانی صحبت میکنیم، اما وقتی کتابت مازندرانی نداریم طبیعتاً خوانشی هم صورت نمیگیرد و این یعنی اینکه ما 2 بُعد از زبان را نداریم و فقط یک جنبه آن را به کار میگیریم. درواقع مشکل مهمی که درباره زبان مازندرانی و گویشوران آن وجود دارد این است که مکتوب نمیشود.
زبان مازندرانی نیاز به زندهسازی و ایجاد ترکیبات تازه دارد
«محمد عظیمی» با بیان اینکه زبان مازندرانی به بازآفرینی، زندهسازی و ایجاد ترکیبات تازه نیاز دارد، افزود: زبان یک عنصر زنده است، اما متأسفانه ما در حال تماشای مرگ زبان هستیم. 3 هزار زبان بومی در دنیا در حال مرگ هستند و این شامل زبانهایی میشود که کودکان و نسلهای جوان دیگر به زبان مادری در خانه صحبت نمیکنند. هر چه دایره شکاف میان نسلها بیشتر شود زبان بیشتر در معرض خطر قرار میگیرد.
وی اظهار کرد: در گذشته رسانههای جمعی وجود نداشت، جوامع بستهتر بود، مهاجرت کمتری داشتیم و جهان حیاتی ما محصور بود. این موجب میشد که زبان مازندرانی نیازهای ما را برطرف میکرد. اما امروز ما تحصیل کردیم، به خارج از استان رفتیم، فریفته فرهنگهای دیگر شدیم و به این دلیل است که دیگر مازندرانی حرف نمیزنیم. این اتفاق درباره اقوام دیگر ایران وجود ندارد. آذریها، کردها و دیگر اقوام به زبان بومی صحبت میکنند. همین همسایه ما گیلان را میبینید که به فرهنگ خود پایبند است. وقتی وارد ادارهای در گیلان میشوید کارمند اداره ابتدا با شما به گیلکی حرف میزند. این یعنی خودباوری در ما کاهش یافته و موجب شده امروز در مازندران «مادر مکان زبانی» نداریم. در واقع ما کلانشهر زبانی نداریم و فقط در نقاطی از استان تا حدی خلوص زبانی مشاهده میشود که میتوان به سوادکوه، کوههای کجور و برخی مناطق دیگر اشاره کرد.
زبان مازندرانی یک زبان دیرسال و کهن است
این پژوهشگر فرهنگ عامه با بیان اینکه زبان مازندرانی در گذشتهها در معرض خطر قرار نداشت، تصریح کرد: شرایط جغرافیایی مازندران به گونهای است که چون در منطقه محصوری قرار دارد نسبت به دیگر اقوام ایران کمتر مورد هجوم قرار گرفت. در واقع زبان مازندرانی یک زبان دیرسال و کهن است که ریشههای آن را میتوان در زبان هندی، پهلوی، سانسکریت، اوستا و سقدی مشاهده کرد. اما متأسفانه ما ارثیه چندانی از زبان مکتوب مازندرانی نداریم. کتاب نیکینامه که به زبان تبری نوشته شد امروز موجود نیست و تمام میراث ما از کتابت زبان تبری فقط در حوزه شعر است.
وی با بیان اینکه بخشی از جمعآوری آثار تبری مدیون مستشرقین است، اظهار کرد: جمعآوری کتاب کنزالاسرار «امیر پازواری» توسط «برنهارد دورن» روسی انجام شد. پس از آن مقالاتی درباره زبان تبری داشتیم و حتی ملکالشعرای بهار هم مطالبی نگاشت. اما پایه مطالب آنها براساس اشعار مکتوب امیری و طالبا بود، نه نوشتههای مکتوب. تنها کسی که در این حوزه بسیار قوی عمل کرد نیما بود که تحت تأثیر سرایش امیری پازواری مجموعه روجا را نوشت. نیما در مقدمه کتاب میگوید «میخواهم از واژگانی استفاده کنم که قبیلهام دارد آن را فراموش می کند.»
نیما با مکتوب کردن واژههای مازندرانی آنها را زنده کرد
عظیمی با بیان اینکه مشکل ما در زبان مازندرانی این است که واژهها را مکتوب نکردیم، خاطرنشان کرد: نیما با مکتوب کردن واژههای مازندرانی آنها را یادآوری کرده و تأکید میکند که میخواهد واژههای از دست رفته را زنده و حاضر کند. زندهسازی در اثر تکرار گویشوران اتفاق میافتد. این زندهسازی با مکتوب شدن یکی از اصلیترین راهکارهایی است که میتواند جلوی از بین رفتن زبان مازندرانی را بگیرد. اما میبینیم که ما امروز در مازندران حتی یک مجله یا نشریه به زبان مازندرانی نداریم. در حالی که مجله «گیلهوا» در گیلان دو دهه است که چنین کاری را انجام میدهد و نشریه بسیار موفقی هم محسوب میشود. گویی روزنامهها و نشریات ما میترسند به زبان مازندرانی چاپ و منتشر شوند.
این پژوهشگر فرهنگ مازندران با اشاره به این شائبه که کتابت زبان مازندرانی دشوار است، گفت: کتابت زبان مازندرانی از زبان چینی و ژاپنی که سختتر نیست. حداقلش این است آنچه را که میشنویم بنویسیم. حتی شده غلط بنویسیم، اما بنویسیم. نوشتن به زبان مازندرانی باید تکرار شود تا به آن عادت کنیم. شاید گفته شود که به این نیاز نداریم، اما باید گفت زبان بومی بر دل مینشیند. وقتی به یک مازندرانی میگوییم «تِه بِلاره» بیشتر از «قربانت شوم» اثر میگذارد. درواقع وقتی مازندرانی بنویسیم بیشتر قدرت انتقال مطلب را بالا بردهایم. چون عناصر بومی بیشتر حس میشود. اینکه زبان مازندرانی باید اجرا شود یک تأکید متعصبانه نیست، بلکه یک تأکید فرهنگی است.
ضرورت ثبت صداهای زبان مازندرانی در نقاط مختلف
وی با اشاره به آسیبهای همسانسازی فرهنگ گفت: همسانسازی فرهنگی که یک ایده فرانسوی است خواهان همشکل شدن تمامی فرهنگها و ذوب شدن فرهنگهای بومی است. همسانسازی فرهنگی زبان و هویت بومی را از بین میبرد. برخی نیز خواستهاند جلوی این پدیده ایستادگی کنند و به مازندرانینمایی روی آوردهاند که آن هم درست نیست. مازندرانینمایی در برخی گفتارهای برنامههای صداوسیما اتفاق میافتد که یا افراد بلد نیستند درست مازندرانی صحبت کنند، یا نمیخواهند به مازندرانی اصیل حرف بزنند.
عظیمی با اشاره به یکی از راهکارهای گسترش زبان مازندرانی افزود: دستاندرکاران امر به تمامی نقاط شرق و غرب مازندران بروند و گویشها را ثبت کنند. باید از منظر زبانشناسی صداهای مختلف استان را بررسی کرد. خود ما در پژوهشی 166 روستای ساری را مورد بررسی قرار دادیم و برای اطلس ملی زبانشناسی ایران صداها را جمعآوری کردیم. در قالبهای پرسشی، جملهبندی و واژهشناسی سراغ پیرترین افراد روستاها رفتیم و صدا را ثبت و ضبط کردیم و مورد مقایسه قرار دادیم.
معیار واحد درباره رسمالخط نگارش زبان تبری
وی اظهار کرد: کار دیگری که کردیم این است که به شیوه رسمالخط زبان تبری پرداختیم. ما باید درباره رسمالخط نگارش زبان تبری به یک معیار واحد برسیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم. چندین جلسه تشکیل دادیم و نتایج را برای فرهنگستان زبان فرستادیم تا متخصصان نظر خود را درباره رسمالخط زبان تبری ابراز کنند. مثلاً اینکه کلمه «خواهر» در زبان مازندرانی به صورت «خاخر» نوشته شود یا «خواخر»؟ یا اینکه برای کلمه «شدن» آیا مجاز هستیم برای «بیّه» از تشدید که علامتی عربی است استفاده کنیم یا نه؟ این مسائل باید حل شود تا به رسمالخط واحد در زبان مازندرانی برسیم.
جای خالی عناصر دریایی در شعر مازندرانی
این پژوهشگر مازندرانی همچنین شعر مازندرانی را مورد آسیبشناسی قرار داد و گفت: شعر مازندرانی دچار نوستالژی است و دائماً در کوهستان سیر میکند. یکی از بزرگترین آفتهایی که در شعر مازندرانی دچار آن هستیم این است که اساساً در مازندران شعر دریایی نداریم. در حالیکه کل مازندران در کنار دریا قرار دارد. چرا در شعر مازندرانی عناصر دریایی حضور ندارند؟ چرا شاعر دائماً به ونوشه و چشمه فکر میکند و به گوشماهی و ساحل نمیاندیشد؟ در حالیکه عناصر دریایی در شعر ساحلنشینان خلیج فارس کاملاً احساس میشود.