بیگانگی نامزدها و نمایندگان با فرهنگ و هنر
واژه روز - اشکان جهانآرای: فرصت تبلیغات انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی پایان یافت و حالا نامزدها باید منتظر بمانند تا ببینند نتیجه تبلیغات گسترده و هزینههای هنگفتی که برای جلب نظر مردم انجام دادند و البته شعارهای خوش آب و رنگ و پرطمطراقی که در این روزها بیان میکردند چه خواهد شد و مردم چه گزینههایی را از بین نامزدها انتخاب میکنند.
معمولا نامزدها تلاش زیادی میکنند که اقشار مختلف جامعه را در ماهها و هفتههای منتهی به انتخابات به خود جلب کنند. یک ماه مانده به انتخابات میتوان نمایندههای مجلس و افرادی که قصد حضور در مجلس دارند را در محافل مختلف اجتماعی دید. از بازار گرفته تا میادین ورزشی و محافل اجتماعی خصوصی و عمومی. مجالس ترحیم و تشییع جنازه هم معمولا در هر منطقه یکی از فرصتهای خودنمایی نامزدها و نمایندگان مجلس محسوب میشود. یکی دیگر از شگردهای تبلیغاتی نامزدهای مجلس هم دیدار با بزرگان مناطق مختلف یا چهرههای اثرگذار در اقشار مختلف اعم از ورزشی، بازاری، اجتماعی و سایر حوزههای مرتبط با جامعه است که به نوعی در آن رأیهایی نهفته است.
با این نگاه است که در هر دوره از انتخابات موجی از وعدهها به اقشار مختلف داده میشود و در نهایت بسیاری از این وعدهها عملی نمیشوند. هدف از این نوشتار پیگیری مطالبات اقشار مختلف و شمردن وعدههای روی زمین مانده نمایندههای ادوار گذشته و نامزدهای بازمانده از انتخابات دورههای قبل نیست؛ بلکه اشارهای به جای خالی فرهنگ و هنر در نگرش نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و حتی نمایندگان کنونی به عنوان وکیل همه اقشار و نامزدی برای حضور مجدد در انتخابات است.
نامزدهای مجلس شورای اسلامی –دست کم در مازندران- نگاهشان به فرهنگ و هنر در روزهای اوج توجه به اقشار مختلف، صرفا ابزاری بود. روندی که در همین روزهای اخیر هم بار دیگر صرفا با استفاده از برخی خواننده ها یا شومن ها برای شور و حال دادن به ستادهای انتخاباتی نامزدها و جلب توجه شهروندان تکرار و مشاهده شد.
تقریباً هیچ کدام از نامزدهای مجلس یازدهم در روزهای تبلیغات خود اشارهای هرچند کوچک به مقوله فرهنگ و هنر نداشتند و حتی به صورت نمادین و برای جلب آرای اهالی فرهنگ و هنر مازندران در یک نمایشگاه، سالن تئاتر، سینما یا رویدادی هنری حضور نیافتند. این در حالی است که روزهای پشت سر گذاشته از نظر تعداد فعالیتهای فرهنگی و هنری در مازندران روزهای پرترافیکی محسوب میشد و دهها نمایشگاه آثار هنرهای تجسمی هنرمندان مازندران، نمایش، اکران فیلم و اجرای موسیقی در این استان انجام شد.
اکران یک هفتهای فیلمهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر حتی پای یک نامزد انتخابات را به سینما سپهر ساری باز نکرد تا یک بار دیگر اثبات شود که نامزدهای مجلس شورای اسلامی و البته نمایندگان هیچ توجهی به حوزه فرهنگ و هنر در مازندران ندارند و این موضوع اصلا در اولویتهای آنان نمیگنجد. روی صحنه رفتن چندین نمایش در شهرهای مختلف استان هم نتوانست توجه نمایندگان و نامزدهایی که حتی مجالس ترحیم را فرصتی برای دیده شدن میدانند، به سالنهای نمایش بکشاند. حتی نمایندگانی که ادعای فرهنگی بودن دارند و پایشان در این روزها به جای حضور در محافل فرهنگی و هنری به دفتر بعضی شرکتهای فرهنگی و هنری استان باز شد تا در روزهای مانده به انتخابات، انتظار حمایت خود را اعلام کنند. انتظاری که در ازای بیتوجهی به فرهنگ و هنر طلب میکنند.
مصداق دیگر فراموشی فرهنگ و هنر مازندران از سوی نامزدهای مجلس یازدهم و نمایندگان دوره دهم که اکنون نامزد هستند، بیتوجهی به اجراهای موسیقی سه روز اخیر در ساری به مناسبت برپایی نخستین جشنواره موسیقی فجر در مازندران به ویژه در روزهای دوم و سوم است که گروههایی از مازندران نیز روی صحنه رفتند.
تقریبا هیچ کدام از نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم در مازندران توجهی به فرهنگ و هنر و مطالبات فرهنگی جامعه و همچنین خواستههای اهالی فرهنگ و هنر نداشتند و حاضر نشدند پای حرفهای اهالی فرهنگ و هنر در محفلی با حضور متخصصان این حوزه بنشینند. شاید تنها نامزدی که میشد در مازندران روی او حساب کرد تا توجهی به حوزه فرهنگ و هنر داشته باشد «احد جاودانی» مدیرکل اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران و مدیرکل کنونی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران بود که تایید صلاحیت او یک روز مانده به انتخابات، فرصت سنجش عملکرد او در دوره تبلیغات انتخابات را گرفت.
نمایندگان مجلس در مازندران طی تمام سالهای اخیر همواره اثبات کردند که فرهنگ و هنر جایگاهی صرفا شعاری برای آنها دارد و اصلا به آن توجهی ندارند. اما این که در روزهای اوج توجه به اقشار مختلف نیز هنرمندان و اصحاب فرهنگ مورد توجه قرار نداشته باشند و اصلا دیده نشوند و در بین شعارهای پرتعداد و خوش آب و رنگ این افراد، حتی برای ظاهرسازی و جلب توجه جامعه چند ده هزار نفری فرهنگ و هنر مازندران شعار و وعدهای حتی بیاساس دیده نمیشود، نهایتِ مظلومیت فرهنگ و هنر بین وکلای مازندران در مجلس را نشان میدهد. فرآیندی که خروجی آن را باید در مشکلات متعدد جامعه فرهنگ و هنر استان دید. از مشکلات اداری و قانونی تا ضعف در زیرساختهای فرهنگی و هنری مازندران که معمولا مورد توجه نمایندهها قرار ندارند.
این وضعیت شفاف و روشن بیتوجهی نمایندگان و نامزدها به فرهنگ و هنر را با مروری به انتخابات کمیسیونهای تخصصی مجلس شورای اسلامی هم میتوان دید. جایی که در هر دوره کمیسیون فرهنگی مجلس کمطرفدارترین کمیسیون بین نمایندگان مجلس است و نمایندههایی که در انتخابات کمیسیونهای مختلف پایشان به کمسیونهای مد نظر خودشان نمیرسد، به اجبار وارد کمیسیون فرهنگی میشوند. کمیسیونی که حتی به این شکل هم خروجی مشخصی در مجلس ندارد.
نکته پایانی این که وقتی نامزدها و نمایندگان کنونی مجلس خودشان سادهترین اصول فرهنگی را در تبلیغات انتخاباتی خود رعایت نمیکنند و پایبندی به قانون که اساس فرهنگ شهروندی محسوب میشود برای آنها هیچ جایگاهی ندارد، شاید توجه به مقوله فرهنگ و هنر در آنان انتظار بیجایی است. مثل انتظار آن ها از حمایت شدن توسط جامعه فرهنگ و هنر در انتخابات که بیجاست.